معنی medico - جستجوی لغت در جدول جو
medico
پزشک، دکتر، پزشکی
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر، پِزِشکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mágico
جادوگر، جادویی
ادامه...
جادوگَر، جادویی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
medo
ترس
ادامه...
تَرس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
meio
نیمه، کاملاً، میانه
ادامه...
نِیمِه، کامِلاً، میانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
etico
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
médio
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
medir
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه کردن
ادامه...
اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، اَندازِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tedio
خسته کننده بودن، خسته کننده
ادامه...
خَستِه کُنَندِه بودَن، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
medir
اندازه کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه گیری کردن
ادامه...
اَندازِه کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، اَندازِه گیری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
medis
پزشکی
ادامه...
پِزِشکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melodico
ملودیک
ادامه...
مِلُودیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
merito
لیاقت، شایستگی
ادامه...
لِیاقَت، شایِستِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
medisch
به طور پزشکی، پزشکی، به طور دارویی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی، پِزِشکی، بِه طُورِ دارویی
دیکشنری هلندی به فارسی
magico
جادویی
ادامه...
جادویی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mítico
اسطوره ای
ادامه...
اُسطورِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
medição
اندازه گیری
ادامه...
اَندازِه گیری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
médico
پزشک، دکتر، پزشکی
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر، پِزِشکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
melódico
آهنگین، ملودیک
ادامه...
آهَنگین، مِلُودیک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mendigo
گدایی، گدا
ادامه...
گِدایی، گِدا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fedido
بوی بد، بدبو
ادامه...
بوی بَد، بَدبُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mitico
اسطوره ای
ادامه...
اُسطورِه ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nemico
دشمن
ادامه...
دُشمَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mítico
اسطوره ای
ادامه...
اُسطورِه ای
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mágico
جادویی
ادامه...
جادویی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mediar
واسطه گری کردن، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، واسِطِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
melódico
آهنگین، ملودیک
ادامه...
آهَنگین، مِلُودیک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mendigo
گدایی، گدا
ادامه...
گِدایی، گِدا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
memicu
آغاز کردن، ماشه
ادامه...
آغاز کَردَن، ماشه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
medio
میانه، متوسّط
ادامه...
میانِه، مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
medio
متوسّط، نصف، میانه، نیمه
ادامه...
مُتِوَسِّط، نِصف، میانِه، نِیمِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
médico
پزشکی، دکتر، پزشک
ادامه...
پِزِشکی، دُکتُر، پِزِشک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo medico
به طور پزشکی، به روش پزشکی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی، بِه رَوِشِ پِزِشکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی