جدول جو
جدول جو

معنی materi - جستجوی لغت در جدول جو

materi
مادّی، مواد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

با ضربه کشتن، کشتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
مادری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
کوتاه کردن، خانم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آب دادن، آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأمین کردن، تهیّه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تاریخ گذاشتن، تاریخ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
در هم پیچیدن، قرار دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
رنج، شکنجه، اذیّت، تحمیل، آزار، عذاب، مصیبت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زدن، در زدن، ضربه زدن، تنیس زدن، برخورد کردن، چرخاندن، کوبیدن، شکنجه کردن، هم زدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
در هم پیچیدن، متر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
با ضربه کشتن، کشتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
به طور اندک، لاغر
دیکشنری آلمانی به فارسی
دیرتر، بعداً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور پژمرده، لاغر
دیکشنری هلندی به فارسی
رسیده، بالغ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
توهین آمیز، توهین ها، بی ادب، تهمت زننده، بی حرمت، ناسزاگویی، توهین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مادّی، مواد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نگه داشتن، برای نگهداری، نگهداری کردن، حفظ کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مادّی، مواد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
آبکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
باکتریایی، باکتری ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مرموز بودن، رمز و راز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
طرز، روش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
آبکی، آبی
دیکشنری هلندی به فارسی
گرفتار، اسیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خریدار، مشتری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ماجرا، ماجراجویی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
آسیب رسان، خطرناک، خطر، خطرناکی، مضرّ، ضررآور، تهدید، کشنده، زیان آور، آسیب زا، تهدیدآمیز، ریسک کردن، ریسک پذیری، پرخطر، ناامن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بدهکاری، بدهی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکنجه دادن، رنج کشیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ریزش بزاق، لگد زدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دیرتر، بعداً
دیکشنری هلندی به فارسی