جدول جو
جدول جو

معنی maskować - جستجوی لغت در جدول جو

maskować
پوشاندن، همپوشانی، پنهان کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

توده کردن، تورفتگی، ماساژ دادن، راننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
موم مالیدن، موم
دیکشنری لهستانی به فارسی
قلقلک کردن، قلقلک دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
افراط کردن، افراطی، ضایع کردن، زباله، هدر دادن، هدر رفت
دیکشنری لهستانی به فارسی
قتل عام کردن، کشتن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ایستگاه کردن، امن، پارک کردن، متصدّی پارکینگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
سوخت رساندن، کسب سود
دیکشنری لهستانی به فارسی
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
رنگ کردن، رنگ، روشنایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی