جدول جو
جدول جو

معنی lazima - جستجوی لغت در جدول جو

lazima
امری، باید، الزامی
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یتیم، یک یتیم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
الزامی، لازم است، آمرانه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور ضروری، به صورت ضروری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به صورت الزامی، بر حسب ضرورت، ضروراً، اجباری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آزاد، کرفس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
استقامت، وضوح
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
محدود، آشوبگر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بالغ، کل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جنون، دیوانه، آشفته، دیوانگی، خشک مغزی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رایج، مشترک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شیری، شیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نجوا کرده، این دیوانه است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لمینت کردن، لمینت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
محکومیت، سرزنش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سرنوشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گنجینه کردن، گنج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیرفعّال سازی، خاموش کردن، غیرفعّال کردن، خفه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دیدن، نگاه کن، نگاه کردن، تماشا کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
برف سنگی شدن، برق
دیکشنری لهستانی به فارسی
بی دلیل، بدون نیاز
دیکشنری سواحیلی به فارسی