kuzama kuzama غوطه وَر شُدَن، غَرق شُدَن، مَشغول کَردَن، مَشغولِیَت، سِیلاب آوَردَن، غَرق کَردَن، اُفتادَن، غوطِه وَر کَردَن، غَش کَردَن، سُقوطِ آزاد دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutazama kutazama نِگاه کَردَن، بَرایِ تَمَاشَا، مُشاهِدِه کَردَن، زُل زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی