معنی langka - جستجوی لغت در جدول جو
langka
کمیاب، نادر، کمتر شایع
ادامه...
کَمیاب، نادِر، کَمتَر شایِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
janga
فاجعه آمیز، فاجعه
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
melangkah dengan gaya
گردن کشی کردن، به سبک راه رفتن
ادامه...
گَردَن کِشی کَردَن، بِه سَبکِ راه رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melangkah lebar
بلند قدمی برداشتن، گام برداشتن
ادامه...
بُلَند قَدَمی بَرداشتَن، گام بَرداشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketepatan langkah
اطمینان در قدم برداشتن، دقّت مراحل
ادامه...
اِطمینان دَر قَدَم بَرداشتَن، دِقَّت مراحِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelangkaan
ندرت، کمبود، کمیابی، پراکندگی
ادامه...
نُدرَت، کَمبود، کَمیابی، پَراکَندِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
disilangkan
عبوری شده، عبور کرد
ادامه...
عُبوری شُدِه، عُبور کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menghilangkan
حذف کردن، حذف کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، حَذف کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
anga
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
lang
بلند، طولانی
ادامه...
بُلَند، طولانی
دیکشنری هلندی به فارسی
lana
پشم
ادامه...
پَشم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lana
پشم
ادامه...
پَشم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lang
بلند، طولانی
ادامه...
بُلَند، طولانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
lango
ورود، دروازه
ادامه...
وُرُود، دَروازِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
langkah
گام
ادامه...
گام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
anguka
در حال فروپاشی، سقوط کردن، به زمین افتادن
ادامه...
دَر حالِ فُروپاشی، سُقوط کَردَن، بِه زَمین اُفتادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
langer
درازتر، طولانی تر، بلندتر
ادامه...
دِرازتَر، طولانی تَر، بُلَندتَر
دیکشنری هلندی به فارسی
lingua
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
língua
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bangga
افتخار کردن، افتخار، مفتخر
ادامه...
اِفتِخار کَردَن، اِفتِخار، مُفتَخِر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bangsa
ملّت
ادامه...
مِلَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langit
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lansia
مسن، سالمندان
ادامه...
مُسِن، سالمَندان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lengkap
کامل
ادامه...
کامِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langsam
به آرامی، کند، بی شتاب
ادامه...
بِه آرامی، کُند، بی شِتاب
دیکشنری آلمانی به فارسی
langue
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dangkal
سطحی، کم عمق، کم عمقی
ادامه...
سَطحی، کَم عُمق، کَم عُمقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melangkah
قدم گذاشتن، گام
ادامه...
قَدَم گُذاشتَن، گام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی