ترجمه bangsa به فارسی - دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با bangsa
bandia
- bandia
- مَصنوعی، جَعلی، ساختِگی، جَعلی بودَن، تَقَلُّب شُدِه، تَحرِیف کَردَن، ساخت دَست اِنسان، زیرَکانِه، تَوَهُّمی، چَسبناک، تَصَنُّعی، دُرُست نیست
دیکشنری سواحیلی به فارسی