معنی laisif - جستجوی لغت در جدول جو
laisif
گراز مانند، ستایش
ادامه...
گُراز مانَند، سِتایِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
saisir
تصرّف کردن، به ورودی، چسبیدن، چنگ زدن، ضبط کردن
ادامه...
تَصَرُّف کَردَن، بِه وُرُودی، چَسبیدَن، چَنگ زَدَن، ضَبط کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
saisie
ضبط، تشنّج، ضمیمه
ادامه...
ضَبط، تَشَنُّج، ضَمیمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lascif
شهوانی، هوسباز
ادامه...
شَهَوانی، هَوَسباز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lansia
مسن، سالمندان
ادامه...
مُسِن، سالمَندان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
massif
عظیم
ادامه...
عَظیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
plaisir
لذّت
ادامه...
لَذَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passif
منفعل
ادامه...
مُنفَعِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pasif
منفعل
ادامه...
مُنفَعِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pasif
غیر فعّال، منفعل
ادامه...
غِیرِ فَعّال، مُنفَعِل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
laini
کرم مانند، صاف، ظریف، خطّی، ملایم، نرمی، لطیف، نرم، نرم و فشرده، مخملی، نازک
ادامه...
کِرِم مانَند، صاف، ظَریف، خَطّی، مُلایِم، نَرمی، لَطیف، نَرم، نَرم و فِشُردِه، مَخمَلی، نَازُک
دیکشنری سواحیلی به فارسی