معنی passif
passif
منفعل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با passif
massif
massif
عَظیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passief
passief
بِه طُورِ غِیرِفَعّال، مُنفَعِل
دیکشنری هلندی به فارسی
passie
passie
شور و اِشتیاق، اِشتیاق
دیکشنری هلندی به فارسی
passiv
passiv
بِه طُورِ غِیرِفَعّال، مُنفَعِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
pasif
pasif
مُنفَعِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pasif
pasif
غِیرِ فَعّال، مُنفَعِل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
rassis
rassis
کُهنِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lascif
lascif
شَهَوانی، هَوَسباز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passion
passion
شور و اِشتیاق، اِشتیاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی