معنی kutatiza - جستجوی لغت در جدول جو
kutatiza
پریشان کردن، مختل کردن
ادامه...
پَریشان کَردَن، مُختَل کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kubatiza
مسیحی کردن، غسل تعمید دادن، تعمید دادن
ادامه...
مَسیحی کَردَن، غُسلِ تَعمید دادَن، تَعمِید دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutapika
آروغ زدن، استفراغ، تهوّع آور، استفراغ کردن
ادامه...
آروغ زَدَن، اِستِفراغ، تَهَوُّع آوَر، اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutimiza
برآورده کردن، برآورده کند
ادامه...
بَرآوَردِه کَردَن، بَرآوَردِه کُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutuliza
آرام کردن، آرام باش، دلداری دادن، خاموش کردن، اطمینان دادن
ادامه...
آرام کَردَن، آرام باش، دِلداری دادَن، خاموش کَردَن، اِطمینان دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kumaliza
کامل کردن، به پایان رساندن، تهی کردن، پایان دادن، نهایی کردن، تمام کردن
ادامه...
کامِل کَردَن، بِه پایان رِساندَن، تُهی کَردَن، پایان دادَن، نَهایی کَردَن، تَمام کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukataza
سانسور کردن، منع، اجازه ندادن
ادامه...
سانسور کَردَن، مَنع، اِجازِه نَدادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuagiza
نسخه نوشتن، سفارش دهید
ادامه...
نُسخِه نِوِشتَن، سِفارِش دَهید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutatua
داوری کردن، برای حل کردن، تعیین کردن، حل کردن، باز کردن پیچیدگی ها
ادامه...
داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya kutatiza
به طور آزاردهنده، به شکلی مخلّ
ادامه...
بِه طُورِ آزاردَهَندِه، بِه شِکلی مُخِلّ
دیکشنری سواحیلی به فارسی