جدول جو
جدول جو

معنی kichać - جستجوی لغت در جدول جو

kichać
عطسه زدن، به صورت گذشته نگر
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوست داشتن، جذّاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
هذیان گو، دیوانه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بوییدن، بو، بو کردن، بودن، بی حوصله
دیکشنری لهستانی به فارسی
عنوان، سر، سرشار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جادویی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هل دادن، صنایع دستی، فشار دهید
دیکشنری لهستانی به فارسی
صدا زدن، تماس بگیرید، سر تکان دادن، سازماندهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور متعاقب، رومینگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گرافیکی، تصویر، عکّاسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پنهان کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
چنگال زدن، ناخن ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی