معنی iritan - جستجوی لغت در جدول جو
iritan
تحریک کننده
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
iritasi
تحریک
ادامه...
تَحرِیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
instan
آنی، فوری، لحظه ای
ادامه...
آنی، فُوری، لَحظِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
irritant
آزاردهنده، تحریک کننده، عصبی
ادامه...
آزاردَهَندِه، تَحرِیک کُنَندِه، عَصَبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gritar
داد زدن، فریاد بزن، غرّیدن، فریاد زدن، فریاد کشیدن، ناله کردن
ادامه...
داد زَدَن، فَریاد بِزَن، غُرّیدَن، فَریاد زَدَن، فَریاد کِشیدَن، نالِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
imitar
تقلید کردن، مسخره کردن
ادامه...
تَقلِید کَردَن، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
irritar
آزار دادن، تحریک کردن
ادامه...
آزار دادَن، تَحرِیک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fritar
تابه کردن، سرخ کردن
ادامه...
تابِه کَردَن، سُرخ کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
irritar
آزار دادن، تحریک کردن
ادامه...
آزار دادَن، تَحریک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gritar
فریاد کشیدن، فریاد زدن، جیغ زدن، غرّیدن، داد زدن
ادامه...
فَریاد کِشیدَن، فَریاد زَدَن، جیغ زَدَن، غُرّیدَن، داد زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imitar
تقلید کردن، تقلید کنید
ادامه...
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
urutan
ترتیب، سفارش دهید
ادامه...
تَرتِیب، سِفارِش دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
militan
مبارز
ادامه...
مُبارِز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
irritant
آزاردهنده، تحریک کننده، به طور آزاردهنده، عصبی، آزاردهنده طور
ادامه...
آزاردَهَندِه، تَحریک کُنَندِه، بِه طُورِ آزاردَهَندِه، عَصَبی، آزاردَهَندِه طُور
دیکشنری هلندی به فارسی
artan
افزایشی، در حال رشد، باقی مانده
ادامه...
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد، باقی ماندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی