معنی interno - جستجوی لغت در جدول جو
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interno
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
paterno
پدری
ادامه...
پِدَری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incerto
نامعلوم، نامشخّص، نامطمئن
ادامه...
نامَعلوم، نامُشَخَّص، نامُطمَئِن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
integro
بی خسارت، دست نخورده
ادامه...
بی خِسارَت، دَست نَخُوردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ingegno
خلّاقیت، نبوغ
ادامه...
خَلّاقِیَت، نُبُوغ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
enterro
دفن
ادامه...
دَفن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incerto
نامعلوم، نامشخّص
ادامه...
نامَعلوم، نامُشَخَّص
دیکشنری پرتغالی به فارسی
esterno
بیرونی، خارجی
ادامه...
بیرونی، خارِجی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inteiro
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inverso
معکوس
ادامه...
مَعکوس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
materno
مادری
ادامه...
مادَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intens
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
eterno
بی زمان، ابدی، بی سن، جاویدان
ادامه...
بی زَمان، اَبَدی، بی سِن، جاویدان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
entero
تمام، کل
ادامه...
تَمام، کُل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
eterno
بی سن، ابدی، جاویدان، بی زمان
ادامه...
بی سِن، اَبَدی، جاویدان، بی زَمان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
indegno
بی احترام، بی لیاقت، ناشایسته
ادامه...
بی اِحتِرام، بی لِیاقَت، ناشایِستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interior
داخلی، فضای داخلی
ادامه...
داخِلی، فَضایِ داخِلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
interne
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intern
به طور داخلی، داخلی
ادامه...
بِه طُورِ داخِلی، داخِلی
دیکشنری آلمانی به فارسی
intero
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intern
به طور داخلی، داخلی
ادامه...
بِه طُورِ داخِلی، داخِلی
دیکشنری هلندی به فارسی
internal
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
externo
خارجی
ادامه...
خارِجی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interior
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interior
درونی، داخل، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِل، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intento
تلاش، تلاش کرد
ادامه...
تَلاش، تَلاش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inverso
معکوس
ادامه...
مَعکوس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
paterno
پدرانه، پدری
ادامه...
پِدَرانِه، پِدَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
externo
بیرونی، خارجی
ادامه...
بیرونی، خارِجی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inteso
مقصد، درک کرد
ادامه...
مَقصَد، دَرک کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی