معنی inteiro
inteiro
تمام، کل، کامل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با inteiro
integro
integro
بی خِسارَت، دَست نَخُوردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intero
intero
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interior
interior
داخِلی، فَضایِ داخِلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
interno
interno
دَرونی، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interior
interior
دَرونی، داخِل، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intento
intento
تَلاش، تَلاش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intenso
intenso
شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interno
interno
داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
interior
interior
دَرونی، داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی