معنی indurire - جستجوی لغت در جدول جو
indurire
سخت کردن، سفت شدن
ادامه...
سَخت کَردَن، سِفت شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
induire
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indurre
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحریک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inscrire
ثبت نام کردن، ثبت نام کنید، حک کردن
ادامه...
ثَبتِ نام کَردَن، ثَبتِ نام کُنید، حَک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indugiare
درنگ کردن، درنگ
ادامه...
دِرَنگ کَردَن، دِرَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inserire
درج کردن، درج کنید
ادامه...
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ingerire
بلعیدن
ادامه...
بَلعیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
infuriare
خشمگین بودن، خشم، عصبانی کردن
ادامه...
خَشمگین بودَن، خَشم، عَصَبانی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inferire
استنباط کردن، استنتاج
ادامه...
اِستِنباط کَردَن، اِستِنتاج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inducir
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enduire
لکّه انداختن
ادامه...
لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
induzir
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی