جدول جو
جدول جو

معنی hisia - جستجوی لغت در جدول جو

hisia
هیجان، احساسات، احساس، حسّ، احساسی، برداشت، حسّی، دلپذیر، همدردی کردن، حسّاس
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ادراکی بودن، آگاهی عاطفی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شورانگیز، احساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تغییرات خلقی، نوسانات خلقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
احساسی، بیش از حد و احساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی حسّ، از دست دادن حسّ، بی حسّ کننده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حسّاسیّت زدایی، کاهش احساسات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی احساسی، نه احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور احساسی، از نظر احساسی، به طور عاطفی، با احساسات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور احساسی، با احساس، به طور محسوس، به طور حسّی، حسّاسانه، حسّی، به طور ملموس، از نظر خلقی، بیشعورانه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی حسّی، فقدان احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی احساس، به شکلی بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
احساس کردن، حسّ، قابل لمس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی حسّ، به روشی غیر حسّاس، به طور بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی تفاوت، به روشی غیر عاطفی، به طور غیر بیانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور شهودی، از طریق احساس، به طور دمدمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور هیستریک، به صورت احساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی علاقه، برای احساس نکردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی بیان، بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی حرکت، بی احساس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هیجانی، احساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
الهام، برداشت اوّلیّه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اشکال بودن، احساسات عاطفی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
احساساتی گری، احساسات درونی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی روح، بدون احساس، بی هیجان، به طور بی احساس، بدون هیچ ابراز احساسی، بی حسّ کننده
دیکشنری سواحیلی به فارسی