جدول جو
جدول جو

معنی grijpen - جستجوی لغت در جدول جو

grijpen
چنگ زدن، درک کردن، گرفتن، چسبیدن، تصرّف کردن، ربودن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پریدن، برای انجام، شناور بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
دلخراش، تکان دهنده، به طور تأثیرگذار
دیکشنری هلندی به فارسی
تفسیر نادرست کردن، سوء تفاهم
دیکشنری هلندی به فارسی
رانندگی کردن، سوار شدن، سواری کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ریسمان کشیدن، رشته
دیکشنری هلندی به فارسی
قافیه داشتن، قافیه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
تیز کردن، سنگ زنی
دیکشنری هلندی به فارسی
نیش زدن، نیشگون گرفتن، گاز گرفتن، فشردن
دیکشنری هلندی به فارسی
گرفتن، برای بدست آوردن
دیکشنری هلندی به فارسی
جیغ زدن، فریاد زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
کوچک شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
تحسین کردن، قیمت ها، ستایش کردن، مدح کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
قابض، گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
سر خوردن، اسلاید
دیکشنری هلندی به فارسی
تمسخرآمیز لبخند زدن، پوزخند
دیکشنری هلندی به فارسی
سفید شده، خاکستری شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
کباب پزیدن، کباب کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
مالش دادن، مالیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
بالا رفتن، صعود، صعود کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
کباب پز کردن، کباب، کباب پزیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
لبخند زدن، پوزخند
دیکشنری آلمانی به فارسی
بالغ شدن، رسیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
درک کردن، درک کنند، فهمیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
مداخله کردن، مداخله کند
دیکشنری هلندی به فارسی
بسیار مهمّ، شدید
دیکشنری هلندی به فارسی