معنی grimper
grimper
بالا رفتن، صعود، صعود کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با grimper
grouper
grouper
گُروه بَندی کَردَن، گُروه، گُروه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grincer
grincer
خَش خَش کَردَن، جیر جیر، کُریچ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grimacer
grimacer
چِشمَک زَدَن اَز دَرد، گِریم، چِهرِه دَر هَم کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
griller
griller
بَر تِست کَردَن، کَباب، کَباب پَز کَردَن، کَباب پَزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
griffer
griffer
پَنجِه زَدَن، خَراش، چَنگال زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Whimper
Whimper
بِه آرامی گِریِه کَردَن، نالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tromper
tromper
گول زَدَن، فَریب دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremper
tremper
خیساندَن، خیس کَردَن، غوطه وَر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
crisper
crisper
گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، مُتِشَنِّج
دیکشنری فرانسوی به فارسی