معنی gezicht - جستجوی لغت در جدول جو
gezicht
چهره، بینایی، صورتکی
ادامه...
چِهرِه، بینایی، صورَتَکی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
opzicht
زیبایی پر زرق و برق، احترام گذاشتن
ادامه...
زیبایی پُر زَرق و بَرق، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
seicht
سطحی، کم عمق
ادامه...
سَطحی، کَم عُمق
دیکشنری آلمانی به فارسی
leicht
به آرامی، نور، به راحتی، به طور نسیم وار، سبک، کمی
ادامه...
بِه آرامی، نور، بِه راحَتی، بِه طُورِ نَسِیم وار، سَبُک، کَمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
gezici
متحرّک، موبایل
ادامه...
مُتِحَرِّک، مُوبَایِل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
inzicht
بینش
ادامه...
بینِش
دیکشنری هلندی به فارسی
Verzicht
انکار، چشم پوشی
ادامه...
اِنکار، چِشم پوشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
toezicht
امانت داری، نظارت، سرپرستی
ادامه...
اَمانَت داری، نَظارَت، سَرپَرَستی
دیکشنری هلندی به فارسی
gerucht
شایعه
ادامه...
شایِعِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gekocht
پخته، پخته شده
ادامه...
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
gewicht
سنگینی، وزن
ادامه...
سَنگینی، وَزن
دیکشنری هلندی به فارسی
Gesicht
چهره، صورت
ادامه...
چِهرِه، صورَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Gewicht
وزن داشتن، وزن
ادامه...
وَزن داشتَن، وَزن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gezackt
دندانه دار
ادامه...
دَندانِه دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
gezielt
هدف دار، هدف قرار گرفته است
ادامه...
هَدَف دار، هَدَف قَرار گِرِفتِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی
gemischt
متنوّع، مختلط، مخلوط
ادامه...
مُتِنَوِّع، مُختَلَط، مَخلوط
دیکشنری آلمانی به فارسی
gerecht
با انصاف، فقط، به طور منصفانه، عادل، عادلانه، منصفانه
ادامه...
با اِنصاف، فَقَط، بِه طُورِ مُنصِفانِه، عادِل، عادِلانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
gericht
هدف دار، متمرکز شده است
ادامه...
هَدَف دار، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gezichtsloosheid
بی چهرگی، بی چهره بودن
ادامه...
بی چِهرِگی، بی چِهرِه بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی