معنی gema - جستجوی لغت در جدول جو
gema
انعکاس ها، اکو، انعکاس
ادامه...
اِنعِکاس ها، اِکو، اِنعِکاس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengemas
جعبه کردن، بسته بندی، بسته بندی کردن
ادامه...
جَعبِه کَردَن، بَستِه بَندی، بَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ongemak
ناراحتی، درد و ناراحتی
ادامه...
ناراحَتی، دَرد و ناراحَتی
دیکشنری هلندی به فارسی
ongemakkelijk
معمولی، ناراحت کننده، با حالتی ناخوشایند، ناخواستنی، به طور ناراحت کننده، نامناسب، با ناراحتی، سنگین
ادامه...
مَعمولی، ناراحَت کُنَندِه، با حالَتی ناخُوشایَند، ناخواستَنی، بِه طُورِ ناراحَت کُنَندِه، نامُناسِب، با ناراحَتی، سَنگین
دیکشنری هلندی به فارسی
ongemakkelijkheid
ناراحتی، ناجوری
ادامه...
ناراحَتی، ناجوری
دیکشنری هلندی به فارسی
ongemanierdheid
بی ظرافتی، بد اخلاقی، بی نزاکتی
ادامه...
بی ظِرافَتی، بَد اَخلاقی، بی نِزاکَتی
دیکشنری هلندی به فارسی
ongemaskerd
بی پرده، بدون نقاب
ادامه...
بی پَردِه، بِدونِ نِقاب
دیکشنری هلندی به فارسی
goed gemaakt
خوش ساخت، خوب ساخته شده
ادامه...
خُوش ساخت، خوب ساختِه شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vergemakkelijken
آسان کردن، تسهیل کند، راحت بخشیدن
ادامه...
آسان کَردَن، تَسهِیل کُنَد، راحَت بَخشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vergemakkelijking
تسهیل
ادامه...
تَسهِیل
دیکشنری هلندی به فارسی
pengemasan
کپسوله سازی، بسته بندی
ادامه...
کَپسولِه سازی، بَستِه بَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penggemar
طرفداران، فن
ادامه...
طَرَفداران، فَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
algemar
دستبند زدن، دستبند
ادامه...
دَستبَند زَدَن، دَستبَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bergema
تکرار کردن، پژواک کرد، بازتابی، طنین دار، بازتابیدن
ادامه...
تِکرار کَردَن، پِژواک کَرد، بازتابی، طَنین دار، بازتابیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggema
بلند، پژواک کرد
ادامه...
بُلَند، پِژواک کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gemak
آسانی، سهولت
ادامه...
آسانی، سُهُولَت
دیکشنری هلندی به فارسی
menggemaskan
دلربا، ناز، نوازشگر، محبوب، محبّت انگیز
ادامه...
دِلرُبا، ناز، نَوَازِشگَر، مَحبوب، مَحَبَّت اَنگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gut gemacht
خوب انجام شده، آفرین، خوب ساخته شده، خوش ساخت
ادامه...
خوب اَنجام شُدِه، آفَرین، خوب ساختِه شُدِه، خُوش ساخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
abgemagert
به طور پژمرده، لاغر شده، لاغر
ادامه...
بِه طُورِ پَژمُردِه، لاغَر شُدِه، لاغَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
gemaakt
زیرکانه، ساخته شده است
ادامه...
زیرَکانِه، ساختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gemakkelijk
به راحتی، آسان، با راحتی، به آسانی
ادامه...
بِه راحَتی، آسان، با راحَتی، بِه آسانی
دیکشنری هلندی به فارسی
gemarkeerd
مشخّص، مشخّص شده است
ادامه...
مُشَخَّص، مُشَخَّص شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gemarmerd
مرمرین، مرمر شده
ادامه...
مَرمَرین، مَرمَر شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gemaskerd
مخفی، نقاب زده
ادامه...
مَخفی، نِقاب زَدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gematigd
به طور معتدل، متوسّط، معتدل
ادامه...
بِه طُورِ مُعتَدِل، مُتِوَسِّط، مُعتَدِل
دیکشنری هلندی به فارسی
gematigdheid
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری هلندی به فارسی
gemar buku
کتابی، عاشق کتاب است
ادامه...
کِتابی، عاشِقِ کِتاب اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
wema
خیرخوٰاهی، خوبی، مهربانی، خوشایندی، فضیلت
ادامه...
خِیرخوٰاهی، خوبی، مِهربانی، خُوشایَندی، فَضیلَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
schoongemaakt
پاک شده، تمیز کرد
ادامه...
پاک شُدِه، تَمیز کَرد
دیکشنری هلندی به فارسی