معنی ongemak
ongemak
ناراحتی، درد و ناراحتی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ongemak
ongeluk
ongeluk
حادثِه، تَصَادُف، بیچارِگی، ناراحَتی، بَدشانسی
دیکشنری هلندی به فارسی
ongeza
ongeza
اَفزایِشی، اِضافِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gemak
gemak
آسانی، سُهُولَت
دیکشنری هلندی به فارسی