جدول جو
جدول جو

معنی gelare - جستجوی لغت در جدول جو

gelare
یخ زدن، منجمد کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اتّحاد دادن، مقیّد کردن، بستن، بستن به، بسته شدن، باند زدن، رشته کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پارویی زدن، ردیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
نمک پاشیدن، نمک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
آشکار کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
غرّیدن، فریاد زدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
موم مالیدن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شام خوردن، شام بخور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
فیض، لطف
دیکشنری هلندی به فارسی
یخ زده، بستنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ژست ها
دیکشنری هلندی به فارسی
خنده
دیکشنری هلندی به فارسی
حاشیه دوزی کردن، سجاف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
یخ زدن، منجمد کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پوسته کندن، پوست کندن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
کاملاً تاریک، تاریک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نخ ریختن، چرخش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
آه کشیدن، ناله، آه و فغان کردن، به آرامی گریه کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پوست کندن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راست، مستقیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
تصحیح کردن، بازخوٰانی، دوباره خوٰاندن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ربط کردن، مرتبط کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اعلام کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلفل زدن، فلفل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
وزن کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
رها کردن، دور انداختن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
زین گذاشتن، زین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ارّه کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پرواز کردن، پرواز کن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
سرد، بستنی، یخ زده، یخی، خیلی سرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
یخ زدن، منجمد کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی