معنی gelach - جستجوی لغت در جدول جو
gelach
خنده
ادامه...
خَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gerah
شرجی، داغ
ادامه...
شَرجی، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lach
خنده، لبخند بزن
ادامه...
خَندِه، لَبخَند بِزَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Beach
به ساحل بردن، ساحل
ادامه...
بِه ساحِل بُردَن، ساحِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Belch
آروغ زدن
ادامه...
آروغ زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Leach
نشت یافتن
ادامه...
نَشت یافتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Teach
آموزش دادن
ادامه...
آموزِش دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lelah
بی میل، خسته، خسته شدن
ادامه...
بی مِیل، خَستِه، خَستِه شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gelap
کاملاً تاریک، تاریک
ادامه...
کامِلاً تاریک، تاریک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
flach
به طور صاف، تخت، صاف
ادامه...
بِه طُورِ صاف، تَخت، صاف
دیکشنری آلمانی به فارسی
gleich
برابر، حتّی، به طور مساوی، مشابه
ادامه...
بَرابَر، حتّی، بِه طُورِ مُساوی، مُشَابِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Reach
رسیدن
ادامه...
رِسیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
glacé
خیلی سرد، یخ، یخی، یخ زده
ادامه...
خِیلی سَرد، یَخ، یَخِی، یَخ زَدَه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Detach
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bleach
سفید کردن، سفید کننده
ادامه...
سِفید کَردَن، سِفید کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelato
یخ زده، بستنی
ادامه...
یَخ زَدَه، بَستَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelado
سرد، بستنی، یخ زده، یخی، خیلی سرد
ادامه...
سَرد، بَستَنی، یَخ زَدَه، یَخِی، خِیلی سَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
engelachtig
فرشته وار، فرشته ای، به طور فرشته وار
ادامه...
فِرِشتِه وار، فِرِشتِه ای، بِه طُورِ فِرِشتِه وار
دیکشنری هلندی به فارسی