معنی Bleach
Bleach
سفید کردن، سفید کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Bleach
Breach
Breach
شِکَستَن، نَقض
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Beach
Beach
بِه ساحِل بُردَن، ساحِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gleich
gleich
بَرابَر، حتّی، بِه طُورِ مُساوی، مُشَابِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Broach
Broach
بَررَسی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clench
Clench
مُحکَم گِرِفتَن، چِفت کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Preach
Preach
مُوعِظِه کَردَن، مُوعِظِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bleary
Bleary
تاریک، تیرِه و تار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bleached
Bleached
سِفید شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gelach
gelach
خَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی