معنی fumigation - جستجوی لغت در جدول جو
fumigation
دود دادن، بخور
ادامه...
دود دادَن، بُخور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Fumigation
دود دادن، بخور
ادامه...
دود دادَن، بُخور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fumigación
دود دادن، بخور
ادامه...
دود دادَن، بُخور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fumigazione
دود دادن، بخور
ادامه...
دود دادَن، بُخور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fumigator
دودکننده، بخور
ادامه...
دودکُنَندِه، بُخور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fumigator
دودکننده، دودی
ادامه...
دودکُنَندِه، دودی
دیکشنری لهستانی به فارسی