معنی fruwać - جستجوی لغت در جدول جو
fruwać
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
frugal
مقتصد، صرفه جو
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frugal
محدود، صرفه جو، مقتصد
ادامه...
مَحدود، صَرفِه جو، مُقتَصِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
usuwać
حذف کردن، از بین بردن، کاراکتر سمت راست را حذف کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، اَز بِین بُردَن، کاراکتِر سَمتِ راست را حَذف کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
zrywać
جدا کردن، تبعیض زدایی، چیدن، ترتیب داده شده است
ادامه...
جُدا کَردَن، تَبعیض زُدایی، چیدَن، تَرتِیب دادِه شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
frugal
مقتصد، صرفه جو، محدود
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو، مَحدود
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mrugać
پلک زدن، پنوماتیک، سوسو زدن، سوسیالیست
ادامه...
پِلک زَدَن، پِنُوماتیک، سوسو زَدَن، سوسیالیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
trwać
آخرین بودن، جنایتکار
ادامه...
آخِرین بودَن، جِنایَتکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
rwać
بریدن، برش دادن، پاره کردن، سریع
ادامه...
بُریدَن، بُرِش دادَن، پارِه کَردَن، سَریع
دیکشنری لهستانی به فارسی