- ferire
آسیب رساندن، صدمه دیده، آسیب زدن، زخم زدن
معنی ferire - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسیب دیده، زخم، مجروح
جاری بودن، جریان
هیاهو، خشم
شور و شوق، شور و حرارت
وحشی، شدید
جلوگیری کردن، توقّف، متوقّف کردن
رونق یافتن، شکوفا شود، شکوفه دادن، گل دادن
تب و تاب، تب
پایان دادن، تمام کردن
آمدن، بیا
موم مالیدن، موم
خواستن، میل
استخراج کردن
تمسخر کردن
ارائه دادن، عرضه، تأمین کردن، تهیّه کردن
شاد، خوشحال
استنباط کردن، استنتاج
نوشتن، برای نوشتن
گزارش دادن، گزارش دهید
نابود شدن، از بین رفتن
تابه کردن، سرخ کردن
آسیب رساندن، صدمه دیده، زخم زدن
تصحیح کردن، بازخوٰانی، دوباره خوٰاندن
بازنشسته شدن، بازنشسته شوید
باز کردن
از دست دادن
خدمت کردن، خدمت کنید
آسیب دیده، مجروح شد، مجروح، زخم زننده
جوش آوردن، جوشیدن، خشمگین شدن
چسبیدن، ملحق شدن
مردن، بمیر