معنی faillir - جستجوی لغت در جدول جو
faillir
اشتباه کردن، شکست بخورد
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، شِکَست بُخُورَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
jaillir
جاری شدن، بهار، جوشیدن
ادامه...
جاری شُدَن، بَهار، جوشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
faiblir
لنگیدن، تضعیف شود
ادامه...
لَنگیدَن، تَضعیف شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
railler
لطیفه گفتن، مسخره کردن
ادامه...
لَطیفِه گُفتَن، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tailler
برش کردن، هرس کنید، بریدن، تراشیدن
ادامه...
بُرِش کَردَن، هَرَس کُنید، بُریدَن، تراشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fallire
از دست دادن، شکست بخورد، شکست خوردن، ورشکست کردن
ادامه...
اَز دَست دادَن، شِکَست بُخُورَد، شِکَست خُوردَن، وَرشِکَست کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fallar
از دست دادن، شکست بخورد، شکست خوردن، عیب گذاشتن
ادامه...
اَز دَست دادَن، شِکَست بُخُورَد، شِکَست خُوردَن، عِیب گُذاشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
falir
ورشکست کردن، ورشکست شدن
ادامه...
وَرشِکَست کَردَن، وَرشِکَست شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی