جدول جو
جدول جو

معنی egemen - جستجوی لغت در جدول جو

egemen
حاکم، غالب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شهرت یافتن، لاف زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
سلطه، حاکمیّت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دست گرفتن، گرفتن، برداشتن
دیکشنری هلندی به فارسی
دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
فوری، بلافاصله، به طور فوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
آه کشیدن، ناله، آه و فغان کردن، به آرامی گریه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
راه رفتن، برو، رفتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
باریدن، باران
دیکشنری هلندی به فارسی
حکومت کردن، حکومت کند
دیکشنری هلندی به فارسی
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور زشت، معنی، به طور زننده
دیکشنری آلمانی به فارسی
آزمون، امتحان
دیکشنری هلندی به فارسی
ناخشنود کردن، آزار دادن، عصبانی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
شرور، معنی، به طور زشت، بدخوٰاه، به طور زننده
دیکشنری هلندی به فارسی
طمع کردن، طمع
دیکشنری هلندی به فارسی
بخشیدن، برکت دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
وزوز کردن، بزرگنمایی، زنبور زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
آزمون، امتحان، بازرسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مرتکب شدن، متعهّد شدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
آزمون، امتحان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
هیچ یک، نه
دیکشنری هلندی به فارسی