معنی défait - جستجوی لغت در جدول جو
défait
بازشده، شکست خورد
ادامه...
بازشُدِه، شِکَست خُورد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
défaut
عیب، پیش فرض، عیب داری، عیب گذاشتن
ادامه...
عِیب، پیش فَرض، عِیب داری، عِیب گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défiant
چالش گر، سرکش
ادامه...
چالِش گَر، سَرکِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défauts
عیوب، نقص ها
ادامه...
عُیوب، نَقص ها
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défaire
باز کردن، لغو کردن
ادامه...
باز کَردَن، لَغو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dédain
تحقیر
ادامه...
تَحقِیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
délai
مهله، مهلت
ادامه...
مُهلِه، مُهلَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défié
چالش خورده، به چالش کشیده شد
ادامه...
چالِش خُوردِه، بِه چالِش کِشیدِه شُد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défaitiste
شکست طلب، شکست خورده
ادامه...
شِکَست طَلَب، شِکَست خُوردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défaitisme
شکست طلبی، شکست گرایی
ادامه...
شِکَست طَلَبی، شِکَست گَرایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défi
چالش
ادامه...
چالِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fait
واقعیّت، انجام دهید
ادامه...
واقِعیَّت، اَنجام دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی