معنی detektor - جستجوی لغت در جدول جو
detektor
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
detektor
تشخیص دهنده، تشخیص دهد
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، تَشخیص دَهَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
desertor
فراری
ادامه...
فَراری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Detector
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dedektör
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
detectar
تشخیص دادن، تشخیص دهد، مشخّص کردن
ادامه...
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد، مُشَخَّص کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
detestar
بیزار بودن، نفرت داشتن
ادامه...
بیزار بودَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
selektor
انتخاب گر، انتخابات
ادامه...
اِنتِخاب گَر، اِنتِخابات
دیکشنری لهستانی به فارسی
dyrektor
مدیر
ادامه...
مُدیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
detectar
تشخیص دادن، تشخیص دهد، مشخّص کردن
ادامه...
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد، مُشَخَّص کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
detestar
بیزار بودن، نفرت داشتن
ادامه...
بیزار بودَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desertor
فراری
ادامه...
فَراری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
detector
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری هلندی به فارسی
detector
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Detektor
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری آلمانی به فارسی
detector
تشخیص دهنده، آشکارساز
ادامه...
تَشخیص دَهَندِه، آشِکارساز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Selektor
انتخاب گر
ادامه...
اِنتِخاب گَر
دیکشنری آلمانی به فارسی