معنی deras - جستجوی لغت در جدول جو
deras
سیلابی، سیل آسا
ادامه...
سِیلابی، سیل آسا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
keras
خشن، سخت، بلند، شدید
ادامه...
خَشِن، سَخت، بُلَند، شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memoderasi
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
federasi
فدراسیون
ادامه...
فِدِراسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
konfederasi
اتّحادیه، کنفدراسیون
ادامه...
اِتِّحادیِه، کُنفِدِرَاسِیُون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderasi
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara deras
به طور سیلابی، فراوان
ادامه...
بِه طُورِ سِیلابی، فَراوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
federasyon kurmak
متّحد کردن، فدراسیون ایجاد کند
ادامه...
مُتَّحِد کَردَن، فِدِراسیون ایجاد کُنَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
federasyon
اتّحادیه، فدراسیون
ادامه...
اِتِّحادیِه، فِدِراسیون
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی