معنی memoderasi
memoderasi
معتدل کردن، متوسّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memoderasi
memodulasi
memodulasi
تَنظِیم کَردَن، تَعدِیل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderasi
moderasi
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی