معنی contrario - جستجوی لغت در جدول جو
contrario
مخالف، برعکس
ادامه...
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contrario
مخالف، مقابل
ادامه...
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
contrarié
آشفته، ناراحت
ادامه...
آشُفتِه، ناراحَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contrário
مخالف، برعکس
ادامه...
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contrarier
ناخشنود کردن، آزار دادن
ادامه...
ناخُشنود کَردَن، آزار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contraire
مخالف، مقابل
ادامه...
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contrariano
مخالف، برعکس
ادامه...
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contrasto
تضاد، کنتراست
ادامه...
تَضَاد، کُنتِراست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contrariar
مقابله کردن، شمارنده
ادامه...
مُقابَلِه کَردَن، شُمارندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contração
انقباض
ادامه...
اِنقِباض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contrair
مخالف، برعکس
ادامه...
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری هلندی به فارسی
tener un efecto contrario
واکنش معکوس دادن، اثر معکوس داشته باشد
ادامه...
وَاکُنِش مَعکوس دادَن، اَثَر مَعکوس داشتِه باشَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
al contrario
بر خلاف، برعکس
ادامه...
بَر خَلاف، بَرعَکس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
avere un effetto contrario
واکنش معکوس دادن، اثر معکوس داشته باشد
ادامه...
وَاکُنِش مَعکوس دادَن، اَثَر مَعکوس داشتِه باشَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی