معنی contração
contração
انقباض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با contração
contrario
contrario
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pontuação
pontuação
نِشانِه گُذاری، نُمرِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contrasto
contrasto
تَضَاد، کُنتِراست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contrario
contrario
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
conotação
conotação
مَعنی ضِمنی، مَفهوم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contradição
contradição
تَضَاد، تَناقُض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contenção
contenção
مَهار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
construção
construção
ساخت، ساخت و ساز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
constrição
constrição
تَنگی، اِنقِباض
دیکشنری پرتغالی به فارسی