- cenare
شام خوردن، شام بخور
معنی cenare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوزاندن جسد، سوزاندن
امتیاز دادن، نمره، علامت زدن
ارّه کردن
صدا زدن، موج، موج انداختن
رقّاص، رقصنده
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ترک خوردن، بمیر
ایجاد کردن، ایجاد کنید
تضعیف کردن
تخم گذاری کردن، نوزادان
سکّه ضرب کردن، نعناع
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
یخ زدن، منجمد کردن
ترمز کردن، ترمز، محدود کردن
پارویی زدن، ردیف
وزن کردن
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
موم مالیدن، موم
متمرکز، مرکز
جنازه، تشییع جنازه
شام خوردن، شام بخور
ارائه دادن، پس دادن
تغییر نام دادن
مرکز قرار دادن، مرکز
سانسور
پوست کندن
لطیف بودن، مناقصه، نرم
مقاوم، سرسخت
آویزان بودن، آویزان کردن
تصرّف، تصدّی
فلفل زدن، فلفل
فکر کردن، فکر کن
حکومت کردن، سلطنت کنند