معنی cara - جستجوی لغت در جدول جو
cara
طرز، روش
ادامه...
طَرزِ، رَوِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
caractère offensant
آزارندگی، شخصیّت توهین آمیز
ادامه...
آزارَندِگی، شَخصیَّت تَوهِین آمیز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractéristiques
ویژگی ها
ادامه...
ویژِگی ها
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractériser
ویژگی دادن، مشخّص کردن، ویژگی داشتن
ادامه...
ویژِگی دادَن، مُشَخَّص کَردَن، ویژِگی داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractérisation
ویژگی سازی، شخصیّت پردازی
ادامه...
ویژِگی سازی، شَخصیَّت پَردازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère sain
سلامتی، شخصیّت سالم
ادامه...
سَلامَتی، شَخصیَّت سالِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère risible
خنده داری، شخصیّت خنده دار
ادامه...
خَندِه داری، شَخصیَّت خَندِه دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère pittoresque
عجیب و غریب بودن، شخصیّت زیبا
ادامه...
عَجیب و غَریب بودَن، شَخصیَّت زیبا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère merveilleux
شگفت آوری، شخصیّت فوق العاده
ادامه...
شِگِفت آوَری، شَخصیَّت فُوق العادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ara
میانه، تماس بگیرید، استراحت
ادامه...
میانِه، تَماس بِگیرید، اِستِراحَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
caractère imparfait
ناقصی، شخصیّت ناقص
ادامه...
ناقِصی، شَخصیَّت ناقِص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère erroné
نادرستی، شخصیّت اشتباه
ادامه...
نادُرُستی، شَخصیَّت اِشتِباه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère domestique
خانگی، شخصیّت داخلی، خانگی بودن
ادامه...
خانِگی، شَخصیَّت داخِلی، خانِگی بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère dictatorial
روح دیکتاتوری، شخصیّت دیکتاتوری
ادامه...
روح دیکتاتوری، شَخصیَّت دیکتاتوری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère de souris
موش وارگی، شخصیّت موش
ادامه...
موش وارِگی، شَخصیَّت موش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caractère comparatif
مقایسه ای بودن، شخصیّت مقایسه ای
ادامه...
مُقایِسِه ای بودَن، شَخصیَّت مُقایِسِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cara berjalan
راه رفتن، چگونه راه برود
ادامه...
راه رَفتَن، چِگونِه راه بِرَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kara
مجازات، انتقام گرفتن، تنبیه، پنالتی، مجازات کردن
ادامه...
مُجازات، اِنتِقام گِرِفتَن، تَنبِیه، پِنالتی، مُجازات کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
acara
رویداد، برنامه
ادامه...
رویداد، بَرنامِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
caro
گران، گران قیمت
ادامه...
گِران، گِران قِیمَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cada
هر، هر کدام
ادامه...
هَر، هَر کُدام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casa
خانه
ادامه...
خانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caro
گران، گران قیمت
ادامه...
گِران، گِران قِیمَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
carga
بار
ادامه...
بار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cera
موم
ادامه...
موم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casa
خانه
ادامه...
خانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
carga
بار
ادامه...
بار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
caro
عزیز
ادامه...
عَزیز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cada
هر، هر کدام
ادامه...
هَر، هَر کُدام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cera
موم
ادامه...
موم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cura
مراقبت، درمان
ادامه...
مُراقِبَت، دَرمان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
para
بخار، دود
ادامه...
بُخار، دود
دیکشنری لهستانی به فارسی
cera
موم، وجود داشت
ادامه...
موم، وُجُود داشت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
casa
خانه
ادامه...
خانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
caractère
شخصیّت
ادامه...
شَخصیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی