معنی kara kara مجازات، انتقام گرفتن، تنبیه، پنالتی، مجازات کردن مُجازات، اِنتِقام گِرِفتَن، تَنبِیه، پِنالتی، مُجازات کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی