معنی calore - جستجوی لغت در جدول جو
calore
گرمایی، گرما
ادامه...
گَرمایی، گَرما
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
valori
ارزش ها
ادامه...
اَرزِش ها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valor
ارزش
ادامه...
اَرزِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
amore
عشق
ادامه...
عِشق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
calar
سکوت کردن، خفه شو
ادامه...
سُکوت کَردَن، خَفِه شُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
valor
شجاعت، ارزش
ادامه...
شُجاعَت، اَرزِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
color
رنگ
ادامه...
رَنگ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calme
آرامش، آرام، خونسردی، سکون، ساکت، ساکت شده
ادامه...
آرامِش، آرام، خونسَردی، سُکون، ساکِت، ساکِت شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Valor
شجاعت
ادامه...
شُجاعَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dolore
اندوه، درد، آسیب رسانی
ادامه...
اَندوه، دَرد، آسیب رِسانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cablare
سیم کشیدن، سیم
ادامه...
سیم کِشیدَن، سیم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cadere
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
ادامه...
اُفتادَن، سُقوط، بِه زَمین اُفتادَن، زَمین خُوردَن، سُقوط کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
calmare
آرام کردن، آرام
ادامه...
آرام کَردَن، آرام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
calura
گرمای شدید، گرما
ادامه...
گَرمایِ شَدید، گَرما
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
capire
فهمیدن، درک کنند
ادامه...
فَهمیدَن، دَرک کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valores
ارزش ها
ادامه...
اَرزِش ها
دیکشنری پرتغالی به فارسی
vapore
بخار
ادامه...
بُخار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valore
ارزشمندی، ارزش، شجاعت
ادامه...
اَرزِشمَندی، اَرزِش، شُجاعَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salire
سوار شدن، برو بیرون، صعود کردن
ادامه...
سَوار شُدَن، بِرو بیرون، صُعود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sapore
مزّه، طعم
ادامه...
مَزِّه، طَعم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scalare
مقیاس کردن، صعود
ادامه...
مِقیاس کَردَن، صُعود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
favore
محبّت، به نفع
ادامه...
مَحَبَّت، بِه نَفع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pallore
رنگ پریدگی
ادامه...
رَنگ پَریدِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valores
ارزش ها
ادامه...
اَرزِش ها
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
éclore
تخم گذاری کردن، دریچه
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، دَریچِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
colère
خشم، عصبانیّت
ادامه...
خَشم، عَصَبانیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
coloré
رنگین، رنگی
ادامه...
رَنگین، رَنگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
calmer
آرام کردن، آرام
ادامه...
آرام کَردَن، آرام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
calor
گرمایی، گرما
ادامه...
گَرمایی، گَرما
دیکشنری پرتغالی به فارسی
calor
گرما
ادامه...
گَرما
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
colore
رنگ
ادامه...
رَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cale
به صورت مثلّثی پر کردن، نگه دارید
ادامه...
بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، نِگَه دارید
دیکشنری فرانسوی به فارسی