معنی brillare - جستجوی لغت در جدول جو
brillare
درخشش داشتن، درخشیدن
ادامه...
دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
brillar
درخشش داشتن، درخشیدن
ادامه...
دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brillant
درخشان، روشن، ریش دار
ادامه...
دِرَخشان، رُوشَن، ریش دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brillance
برّاقیّت، درخشیدن، برّاق بودن، درخشندگی
ادامه...
بَرّاقِیَّت، دِرَخشیدَن، بَرّاق بودَن، دِرَخشَندِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brillante
درخشان، روشن، ریش دار
ادامه...
دِرَخشان، رُوشَن، ریش دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brillant
به طور درخشان، درخشان
ادامه...
بِه طُورِ دِرَخشان، دِرَخشان
دیکشنری آلمانی به فارسی
crollare
افت کردن، فروپاشی
ادامه...
اُفت کَردَن، فُروپاشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
strillare
جیغ زدن، فریاد زدن
ادامه...
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
brillante
ریش دار، درخشان
ادامه...
ریش دار، دِرَخشان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
briller
درخشش داشتن، درخشیدن
ادامه...
دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brilhar
درخشان شدن، درخشیدن، درخشش داشتن، درخشش کردن
ادامه...
دِرَخشان شُدَن، دِرَخشیدَن، دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشِش کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ballare
رقصیدن
ادامه...
رَقصیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی