brilhar brilhar دِرَخشان شُدَن، دِرَخشیدَن، دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشِش کَردَن دیکشنری پرتغالی به فارسی
brincar brincar شوخی کَردَن، بازی کَردَن، دَستکاری کَردَن، سَرگَرم کَردَن، بِه بازی کَردَن دیکشنری پرتغالی به فارسی