جدول جو
جدول جو

معنی batili - جستجوی لغت در جدول جو

batili
نامعتبر
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخشیدن، برکت دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
باطل کردن، لغو، بی اثر کردن، لغو کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
از اسلحه خالی کردن، خلع سلاح
دیکشنری سواحیلی به فارسی
منشأ، طبیعت، بومی، بومی بودن، ذاتی، غریزی، طبیعی، طبیعی بودن، اصلی، اصالت، به طور اصلی، آغاز، اوّلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هوش، ذهن، روانی، سلامتی عقل، سلامت عقل، زیرکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تعطیل، تعطیلات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
درونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رقص، رقصیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
چرخاندن، شکستن، هم زدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نشانه، علائم، علائمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بیهودگی، غرور، بی ثمری، بی ارزشی، ابتذال، جزئی نگری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
معتدل، سرد، سرما، خنک، خنکی، یخ زده، سردمزاجی، یخ زدگی، سرمایش، زمستانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وکیل دادگستری، یک وکیل، مشاور حقوقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وحشی، وحشیانه، بی رحم، بدخلق، ظالم، خشن، بی ادب، گله مند، استبدادی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خسّت، بخل، خسیس بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وحشی گری، بی ادبی، وحشی سازی، بی رحمی، خامی، شقاوت، خشونت، دل سنگی، بی انسانی، بدرفتاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مطلق، کامل، تمام، پر، جدایی ناپذیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مسافر تعطیلاتی، تعطیل کننده
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
حزبی، عضو حزب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
نمایندگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور غیرقابل فسخ، غیر قابل برگشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی