kuamini kuamini اعتِماد کَردَن، باوَر کَردَن، واگُذار کَردَن، سِپُردَن، باورکُنَندِه دیکشنری سواحیلی به فارسی
kimwili kimwili بَدَنی، اَز نَظَرِ فیزیکی، مادّی، فیزیکی، جِسمانِیَت، بِه طُورِ فیزیکی دیکشنری سواحیلی به فارسی