bater bater زَدَن، دَر زَدَن، ضَربِه زَدَن، تِنیس زَدَن، برخورد کَردَن، چَرخاندَن، کوبیدَن، شِکَنجِه کَردَن، هَم زَدَن دیکشنری پرتغالی به فارسی