معنی babi - جستجوی لغت در جدول جو
babi
خوٰار و زشت، خوک
ادامه...
خوٰار و زِشت، خوک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
probabilistico
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
probabiliste
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Probability
احتمال
ادامه...
اِحتِمال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Probabilistically
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Probabilistic
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
probabilmente
احتمالاً
ادامه...
اِحتِمالاً
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
probabilità
احتمال، شانس
ادامه...
اِحتِمال، شانس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
probabilisticamente
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
probabilité
احتمال
ادامه...
اِحتِمال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
probabile
احتمالی، به احتمال زیاد، محتمل
ادامه...
اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد، مُحتَمِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
probabilístico
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
probabilisticamente
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
probabilidade
احتمال
ادامه...
اِحتِمال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
probabilitas
احتمال
ادامه...
اِحتِمال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
probabilistik
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
probabilistiquement
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reprobabilidad
قابلیّت سرزنش، سرزنش پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ سَرزَنِش، سَرزَنِش پَذیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bayi
کودکانه، عزیزم
ادامه...
کودَکانِه، عَزیزَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
improbabilité
بعید بودن، غیر احتمالی
ادامه...
بَعید بودَن، غِیرِ اِحتِمالی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
basi
تکراری، کهنه
ادامه...
تِکرَاری، کُهنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
baji
به صورت مثلّثی پر کردن، گوه
ادامه...
بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، گُوِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
baby
کودکانه، عزیزم
ادامه...
کودَکانِه، عَزیزَم
دیکشنری هلندی به فارسی
babu
جدّ، پدربزرگ
ادامه...
جَدّ، پِدَربُزُرگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
babillage
ور ور کردن، غرغر کردن
ادامه...
وِر وِر کَردَن، غُرغُر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dengan cara seperti babi
به طور خوکی، به روشی خوک مانند
ادامه...
بِه طُورِ خوکی، بِه رَوِشی خوک مانَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
imperturbabilité
آرامش در بحران، عدم اغتشاش
ادامه...
آرامِش دَر بُحران، عَدَمِ اِغتِشاش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
imperturbabilidad
آرامش در بحران، عدم اغتشاش
ادامه...
آرامِش دَر بُحران، عَدَمِ اِغتِشاش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
réprobabilité
قابلیّت سرزنش، احتمال مجدّد
ادامه...
قابِلیَّتِ سَرزَنِش، اِحتِمال مُجَدَّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kebabi an
خوک صفتی، کباب
ادامه...
خوک صِفَتی، کَباب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
probabilístico
احتمالی
ادامه...
اِحتِمالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
probabilísticamente
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
probabilidad
احتمال
ادامه...
اِحتِمال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
improbabilidad
بعید بودن، غیر احتمالی
ادامه...
بَعید بودَن، غِیرِ اِحتِمالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
secara probabilistik
به طور احتمالی، به احتمال زیاد
ادامه...
بِه طُورِ اِحتِمالی، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی