معنی asisten - جستجوی لغت در جدول جو
asisten
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Listen
گوش دادن، گوش کن
ادامه...
گوش دادَن، گوش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sin asistencia
بدون کمک
ادامه...
بِدونِ کُمَک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
no asistencia
عدم حضور
ادامه...
عَدَمِ حُضور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
asistencia
کمک، حضور
ادامه...
کُمَک، حُضور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
asistencia de beca
دستیار بورسیّه، کمک هزینه تحصیلی
ادامه...
دَستیار بورسِیِّه، کُمَک هَزینِه تَحصیلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sissen
هیس کردن، هیس
ادامه...
هیس کَردَن، هیس
دیکشنری هلندی به فارسی
nisten
آشیانه کردن، لانه
ادامه...
آشیانِه کَردَن، لانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Moisten
مرطوب کردن
ادامه...
مَرطوب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
asistente
خدمتکار، دستیار
ادامه...
خِدمَتکار، دَستیار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Glisten
درخشیدن، درخشش
ادامه...
دِرَخشیدَن، دِرَخشِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
angsten
اضطراب ها، ترس ها
ادامه...
اِضطِراب ها، تَرس ها
دیکشنری هلندی به فارسی
assistent
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری هلندی به فارسی
asystent
دستیار، دستیاری، یاری کننده، معاشقه، خدمتکار
ادامه...
دَستیار، دَستیاری، یاری کُنَندِه، مُعاشِقِه، خِدمَتکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
asistir
حضور داشتن، کمک کند، کمک کردن
ادامه...
حُضور داشتَن، کُمَک کُنَد، کُمَک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
assister
حضور داشتن، برای کمک کردن، کمک کردن
ادامه...
حُضور داشتَن، بَرایِ کُمَک کَردَن، کُمَک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
asistan
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
beasiswa asisten
دستیار بورسیّه، کمک هزینه تحصیلی
ادامه...
دَستیار بورسِیِّه، کُمَک هَزینِه تَحصیلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی