معنی assistent
assistent
دستیار
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با assistent
assistant
assistant
خِدمَتکار، دَستیار، کُمَک کُنَندِه، یاری کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Assistent
Assistent
دَستیار
دیکشنری آلمانی به فارسی
assistente
assistente
دَستیار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
assistente
assistente
خِدمَتکار، دَستیار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
asistente
asistente
خِدمَتکار، دَستیار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
assistere
assistere
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
assistenza
assistenza
کُمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Insistent
Insistent
مُصِرّ، اِصرار دارَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assistant
Assistant
دَستیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی