معنی agitare - جستجوی لغت در جدول جو
agitare
آشوب کردن، تکان دادن
ادامه...
آشوب کَردَن، تِکان دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
evitare
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن
ادامه...
اِجتِناب کَردَن، اِجتِناب کُنید، پَرهیز کَردَن، پیشگیری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apitar
بوق زدن، سوت زدن، هوهو کردن
ادامه...
بوق زَدَن، سوت زَدَن، هوهو کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agotar
تهی کردن، اگزوز، خسته کردن
ادامه...
تُهی کَردَن، اِگزوز، خَستِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agiter
آشوب کردن، تکان دادن، حرکت دادن
ادامه...
آشوب کَردَن، تِکان دادَن، حَرَکَت دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agiteren
آشوب کردن، به هم زدن
ادامه...
آشوب کَردَن، بِه هَم زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Agitate
آشوب کردن، هم بزنید
ادامه...
آشوب کَردَن، هَم بِزَنید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
imitare
تقلید کردن، تقلید کنید
ادامه...
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esitare
تردید کردن، تردید کنید، تزلزل کردن
ادامه...
تَردِید کَردَن، تَردِید کُنید، تَزَلزُل کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
auditare
ممیّزی کردن، حسابرسی
ادامه...
مُمَیِّزی کَردَن، حِسابرَسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
avvitare
پیچاندن، پیچ، مهره کردن
ادامه...
پیچاندَن، پیچ، مُهرِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tritare
ریز ریز کردن، خرد کردن
ادامه...
ریز ریز کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
animare
روح دادن، جان دادن، زنده کردن
ادامه...
روح دادَن، جان دادَن، زِندِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitarse
مضطرب شدن، تکان دادن
ادامه...
مُضطَرِب شُدَن، تِکان دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitarsi
بیقرار بودن، آشفته شدن، مضطرب شدن
ادامه...
بیقَرار بودَن، آشُفتِه شُدَن، مُضطَرِب شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitato
با اضطراب، آشفته
ادامه...
با اِضطِراب، آشُفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitatore
محرّک، همزن
ادامه...
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aiutare
کمک کردن، کمک کند
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aggirare
دور زدن، دور بزن
ادامه...
دُور زَدَن، دُور بِزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
abituare
عادت دادن، عادت کن
ادامه...
عادَت دادَن، عادَت کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitada
با اضطراب، آشفته
ادامه...
با اِضطِراب، آشُفتِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agitado
آشفته، گیج کننده، پر جنب و جوش، شلوغ
ادامه...
آشُفتِه، گیج کُنَندِه، پُر جُنب و جوش، شُلوغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
paginare
صفحه گذاشتن، صفحه بندی کنید
ادامه...
صَفحِه گُذاشتَن، صَفحِه بَندی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitada
با اضطراب، آشفته
ادامه...
با اِضطِراب، آشُفتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitado
آشفته، گیج کننده، شلوغ
ادامه...
آشُفتِه، گیج کُنَندِه، شُلوغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitar
آشوب کردن، تکان دادن، شلوغی کردن، مضطرب شدن، لرزیدن، لرزاندن
ادامه...
آشوب کَردَن، تِکان دادَن، شُلوغی کَردَن، مُضطَرِب شُدَن، لَرزیدَن، لَرزاندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agitar
آشوب کردن، تکان دادن، لرزاندن
ادامه...
آشوب کَردَن، تِکان دادَن، لَرزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abitare
سکونت داشتن، ساکن شدن
ادامه...
سُکونَت داشتَن، ساکِن شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agire
عمل کردن، عمل کنید
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی