معنی agitar agitar آشوب کردن، تکان دادن، شلوغی کردن، مضطرب شدن، لرزیدن، لرزاندن دیکشنری پرتغالی به فارسی
gritar gritar داد زَدَن، فَریاد بِزَن، غُرّیدَن، فَریاد زَدَن، فَریاد کِشیدَن، نالِه کَردَن دیکشنری اسپانیایی به فارسی