معنی abortire - جستجوی لغت در جدول جو
abortire
متوقّف کردن، سقط
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
aborrire
نفرت داشتن، بیزاری
ادامه...
نَفرَت داشتَن، بیزاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aborteren
متوقّف کردن، سقط جنین
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، سِقطِ جَنین
دیکشنری هلندی به فارسی
amortir
بالش گذاشتن، مستهلک کردن
ادامه...
بالِش گُذاشتَن، مُستَهلَک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abortar
متوقّف کردن، سقط
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abortar
متوقّف کردن، سقط
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
abolire
لغو کردن، لغو کند
ادامه...
لَغو کَردَن، لَغو کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی